گل کو ...

گل کو می آید می دانم/با همه خیرگی باد که می اندازد پنجه در دامانش رو ی باریکه ی راه ویران...

گل کو ...

گل کو می آید می دانم/با همه خیرگی باد که می اندازد پنجه در دامانش رو ی باریکه ی راه ویران...

یک.

روستایی که من در اون زندگی می کنم یه امامزاده داره : امامزاده علی عباس . روستای دیگری در نزدیکی روستای ما هست (تقریبا ده دقیقه فاصله داره ) که اونم یه امامزاده داره . اگه روستای ما رو مبدا جغرافیایی در نظر بگیرین  به سمت شمال که می رویم بعد از نیم ساعت به یه شهر کوچیک می رسیم که دو تا امامزاده دار ه . از روستای ما به سمت جنوب به فاصله ی ربع ساعت روستای دیگری هست با یک امامزاده ی معتبر  و به فاصله ی نیم ساعت یک قدمگاه (ظاهرا قدمگاه حضرت علی ) که جنبه ی زیارتی داره و باز به فاصله ی یک ساعت یک امامزاده ی دیگه. از روستای ما به سمت شرق به فاصله ی یک ساعت شهر کوچک دیگری هست  که امامزاده ی بزرگی داره . به سمت غرب هم همینطور . تا چشم کار می کنه روستا است که اکثرا امامزاده دارن. من که عمری رو در روستاهای استانهای مختلف (از جنوب بگیرید تا شرق و شمال و غرب ) گذرونده ام می دونم که این امامزاده ها همه جا هستند. هر جا دو سه تا روستا باشه حتما یکیش امامزاده داره.

دو.

تقریبا تمام این امامزاده ها کرامات و معجزاتی دارن. خیلی از اونا  شفا می بخشند . یعنی می تونن بیماریهایی رو که علاجی نداشته ، خوب کنند.البته این امامزاده های  کوچک نمی تونند (یا حداقل تا حالا من نشنیده ام ) که چشم کوری رو بینا کنن یا پای معلولی رو به حرکت در بیارن ولی مثلا می تونن درد آرتروز زانو رو حداقل برای چند ماهی بعد از زیارت تخفیف بدن . یا درد ارنج و شانه ی یک زن قالیباف رو. به هر حال من که به عنوان یه پزشک توی این روستاها کار می کنم میبینم که بعد از - به خصوص- زیارتهای دسته جمعی  (مثلا برای شکر گذاری بعد از برداشت محصول ) تعداد مریض هایم واقعا کم می شود! که البته این یه دوره ی کوتاه مدته و بعد از سه چهار هفته همه ی اون مریض ها میان و ضمن تعریف کردن اینکه شفا پیدا کرده بودن دوباره دست به دامن قرص و آمپول می شن...و این ماجرا همیشه تکرار میشه.

سه.

راننده ی درمانگاه  ما تعریف می کرد که در مسیر یکی از روستاهای پرت این منطقه سنگ بزرگ و عجیبی بوده که مردم اون روستا و عشایر اون منطقه  معتقد بودن که محل دفن یک امامزاده است و خیلی به این امامزاده اعتقاد داشتند. طوری که عشایر ساعت ها پای پیاده راه می رفتن تا به این سنگ برسن. ظاهرا از گوشه و کنار این سنگ هم چند تا درختچه  سبز شده بوده که مردم به شاخه هاش دخیل می بستن. و خیلی ها از اون  امامزاده ی بی نام و نشان  شفا گرفته بودن و حاجت روا شده بودن . ولی یک روز  اون منطقه بسته میشه(ظاهرا اونهایی که بسته بودن گفته بودن که می خوان راهسازی بکنن ) و بعد از دو سه روز مردم با سنگ کنار افتاده ای روبرو می شن که زیرش رو کنده بودن. اینطور که شایع شده بود  ظاهرا زیر اون سنگ یک گنج قدیمی دفن شده بود و اون سنگ به واسطه ی ظاهر عجیب و غریبش یه جور نشونه بوده که صاحب گنج بتونه بعدا پیداش کنه( به هر حال هیچ کس برای رسیدن به استخوانهای پوسیده ی یک امامزاده زحمت این کند و کاو رو به خودش نمی ده )

چهار.

. این مورد اولین موردی نیست که از این دست می شنوم.تا قبل از اینکه به روستاها بیام فکر می کردم که «گنج» یا « دفینه » مال قصه های قدیمیه. وقتی اولین بار توی کوههای زاگرس صدای انفجار  خفیفی رو از راه دور شنیدم ، گفتند کسانی هستند که با توجه به یه سری شواهد و قراین دنبال گنج می گردن و از دینامیت برای باز کردن راههای فرو ریخته ی غار ها استفاده می کنن.  ظاهرا یکی از این شواهد وجود امامزاده یا مقبره است که در واقع فقط جهت نشانه گذاری است و عملا امامزاده ای وجود نداره. خود روستایی ها هم اینو می دونن و مثلا مردم روستای ما می گن که امامزاده ی فلان روستا تقلبیه و نشونه است ولی  امامزاده ی خودشون رو اصیل و مستثنی می دونن.

پنج.

وقتی از اصل و نسب امامزاده ها میپرسی چیز های عجیبی می شنوی . مثلا یکیشان  پسر خواهر امام جعفر صادقه. اون یکی عموی امام امام محمد تقیه . یکی دیگه عموزاده ی امام سجاده و...... و معلوم نیست این همه فامیل و بستگان امامان اصلی توی ایران چه می کرده اند؟

یک نظریه می گوید که عده ای از اینها همراه کاروان امام رضا وارد ایران شده بودن تا به مشهد برن. ولی در اینصورت  قاعدتا باید فقط در مسیر حرکت به سوی مشهد امامزاده می داشتیم (با فرض اینکه بین را بیمار شده و در گذشته اند) ولی اگر اهل سفر باشید می بینید که نقطه ای در ایران نیست که امامزاده نداشته باشه.  کاش قضیه به همین جا ختم می شد. چند وقت پیش که از استان هرمزگان عبور می کردیم در یکی از روستاهای خیلی پرت اونجا تابلویی دیدیم که زیارتگاهی رو نشون می داد . باورتون بشه یا نه ، روی تابلو نوشته بود :« قدمگاه حضرت ابوالفضل العباس» . مگه ما چند تا ابوالفضل العباس داریم؟ و مگه همون یکی در ماجرای کربلا – خیلی سال قبل از انکه امام رضا به دنیا بیاد - شهید نشد؟ چطور ممکنه که قدم به روستایی در مناطق دور افتاده ی استان هرمز گان گذاشته باشه؟ حالا اگر قدمگاه امام زمان بود عجیب نبود  چرا که اعتقاد به زنده بودنش هست ولی ابوالفضل العباس؟

شش.

قضیه ی این امازاده ها و رویکردی که مردم بهشون دارن نیاز به یه بحث تخصصی در حوزه ی جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی داره که در سواد من نیست. اگر کسی لینک جالبی در این مورد داشت ممنون می شم که بارای من هم بفرستین.

نظرات 12 + ارسال نظر
زهرا یکشنبه 8 دی 1387 ساعت 01:30 ب.ظ http://zahra3078.persianblog.ir/

عجب!!! کسی به من می گفت خیلی از این ها واقعیت نداره و معلوم نیست درست باشه.

کویر یکشنبه 8 دی 1387 ساعت 02:01 ب.ظ http://kavir79.blogfa.com

سلام خانم دکتر
ببین من که می دونم تو به این امامزاده ها به چشم رقبای کاریت نیگاه می کنی! (چرا بلاگ اسکای آدمک خنده نداره) مگه بده ملت رو خوب می کنن؟ مثلن یارو ایدز گرفته امامزاده شفا میده یا مثلن روم به دیوار بواسیر گرفته میره به درخت دخیل می بنده خوب میشه اونوقت شما دکترا هی قرص و دارو میدین :-))
اتفاقن چند وقت پیش یه مطلب در همین مورد نوشتم. فکر می کنم خونده باشی با این وجود این لینکشه:

http://kavir79.blogfa.com/post-43.aspx

آرش یکشنبه 8 دی 1387 ساعت 02:37 ب.ظ http://www.esma.blogfa.com

سلام.
۱-
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
۲-
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک؟
اگه چیزی پی آمد خیر داشته باشه چرا که نه؟ مهم اینه که متاسفانه دکون دستگا میشه و پی آمد های شر داره و چقدر هم زیاد .
۳-
بالاتر از حقیقت هم چیزی هست :

نمی دونم ماجرایی رو که کازانتزاکیس در زوربای یونانی نقل میکنه یادتون هست یا نه :
روزی کشیشی پیر از نویسنده بعنوان آدمی اهل مطالعه نظرشو در باره تئوریهای بی اساسی که برای نجات بشریت پیش خودش بافته بود و حاصل عمرش بود می پرسه و او میگه بعد از پایان حرفهای پیرمرد وقتی به چشمهاش نگاه کردم و دیدم جوابی که من در رد یا تایید لاطائلاتش میدم چقدر براش مهمه پیش خودم فکر کردم از حقیقت بالاتر هم چیزی هست پس به پیرمرد گفتم پدر نظرات شما یقینا گمراهان زیادی را رستگار خواهد کرد .
منظور : نمیشه به اون مریضای پیرمرد پیرزنی که فکر میکنن شفا گرفتن همه حقیقتو گفت لا اقل نمیشه یه دفه گفت .
۴-
۵-
.
.
.

عجب منبری شد ها !

آرش پیمان یکشنبه 8 دی 1387 ساعت 02:44 ب.ظ http://www.esma.blogfa.com

اووووووووه!! چقدر پست جدید که من نخونده ام !
آقا ما تو روستا زندگی می کنیم. نزدیکترین شهر به روستای ما ، سینما نداره. شهر بعدی که سینما داره دو ساعت راهه تا اینجا. اونجا هم یه سینما داره که فقط بعد از ظهر ها دو سانس فیلم پخش می کنه. فیلمهاش هم مال عهد دقیانوسه. انقدر دل ما رو نسوزونین دیگه !!
----------------------------------------------------------------------------------------------------
دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد تکیه بر عهد و تو و باد صبا نتوان کرد
آنچه سعی است من اندر طلب ش بنمایم نکته این است که تغییر قضا نتوان کرد

. غمگین شدم . من نمی خواستم دل کسی رو بسوزنم . مهم طلب ه که شما داشتید . ولی سی دیش در اومد من در خدمتم بفرمایید میفرستم خدمتتون.

--------------------------------------------
نظرتونو با این توضیح خودم تایید کردم .
------------------------------------------------------
نمیدونم تو تنظیمات وبتون باید یه جایی باشه که نظرات تو بتونید بعد دیدن تایید کنید چون اینجوری هم ضریب ایمنی بالا میره هم نظراتی مث این که ربطی به موضوع پست نداره رو میتونید حذف کنید . سلامت و شاد باشید و طرحتونم به خیر وخوشی تموم بشه

حسن اسماعیل زاده یکشنبه 8 دی 1387 ساعت 03:24 ب.ظ http://kaho.blogfa.com

چشم.
رفتم که یکی از راه هایی که فرموده بودید رو امتحان کنم.
ولی دیگه خودتون باید جواب پدر و مادر یه جوان اول عمر را بدهید...

میثم دوشنبه 9 دی 1387 ساعت 02:47 ق.ظ

به به چه موضوع جالبی، اتفاقا مورد فکر بنده هم بوده .

امامزاده ها رو همه قبول داریم که 90 درصد ساختگی اند، ولی بعضیاشون دمشون گرم، یکیشون توی ده ما بود، قدیما که سیل اومده بود و تموم ده رو آب برده بود، این امامزاده خراب نمیشه، حتی خونه های چسب این امامزاده هم با آب به یغما می رن اما قبر این امامزاده سالم می مونه، حالا نمیشه گفت دلیل خوبیه واسه حقانیتش، ولی خب دیگه .
انصافا اینقده از اینا ساختن هم به دست خودمون بت ساختیم هم بیگانه وقتی (ببخشید) خریت خیلی از ما رو دید (اکثریت)، واسه ساخت و ساز امامزاده برای مردم مومن و متدین (آره جون خودت) ما آستینشو تا سر شونه هاش زد بالا . این روحانیون همیشه عزادار هم که انگار بوی بهشت . . .

متاسفانه، این حرفا واسه من مثه زلزله توی شهر اعصابمه

گنج رو هم که خیلی توووپ ، ماچز ! گاهی از دو متری گنج رد میشیم و گاهی هم دست بهش می زنیم ولی مال ما نمیشه گاهی هم خودمون گنجیم اما نمی دونم چرا اینقدر مفت !

فرهاد دوشنبه 9 دی 1387 ساعت 09:45 ق.ظ http://dayblack.blogsky.com

سالهاست مردم با این اعتقادات زندگی می کنند .سالهاست که با تصاویر اولیا ومقدسین دینی خود زندگی می کنند .اینجوری که سرکار خانم نوشته اند راه انتقاد مقرضانه بعضی دوستان باز میشه تا به مسائل دینی بیشتر هجوم بیارن .بهتره به جای آن دنبال راهکارهایی بپردازید که ریشه های فقر اقتصادی وفرهنگی وهمچنین ....را بکند.متشکرم

آرش پیمان دوشنبه 9 دی 1387 ساعت 02:35 ب.ظ http://www.esma.blogfa.com

سلام. با غرابت تنهایی به روزم

سپیده دوشنبه 9 دی 1387 ساعت 04:40 ب.ظ http://gomshodedarkhial.blogsky.com

من و بابام هم بارها به این موضوع فکر کردیم و سرش بحث کردیم که آخه نمی‌تونه این همه امام‌زاده راست باشه..!
بحث تخصصی از توان ما خارجه اما عقل رو خدا بهمون داده که خوب چیزیه!
کلا آدم‌ها گاهی به یه دستاویز نیاز دارن که خودشون رو خالی کنن. امام‌زاده ها واقعی یا قلابی واسه این کار خوبن. پس بی‌خیال!

آرش پیمان سه‌شنبه 10 دی 1387 ساعت 02:58 ب.ظ http://www.esma.blogfa.com

ممنون. نظرتونو تایید کردم . تو نقد و نظر هم آوردم .

sadegh سه‌شنبه 10 دی 1387 ساعت 07:08 ب.ظ

salam to rostaye pedari man ham emam zade hast man etegad gavii nadaram ne bekhodaro migam bishtar manzooram hamon emam zade hast ye joor khorafat be sabke boot parastye ye joor omid vari bi mord vagti be khoda etegad dashte bashim be emamesh ham rojo nemikonim che be emamzade ha .vali man gamon mikonam masalan age zanhaye emamaro beshmarim masalan zarbdare 10 konim bad hamin joor ta masalan 5 nasl edame bedim vase har zan bayad bishtar az in ham dashte basim . manzooram tanz paroni nist .

ستاره چهارشنبه 11 دی 1387 ساعت 06:26 ق.ظ http://star1388.blogfa.com/

ببین اینکه مردم از امامزاده که وجود داره یا نداره حاجت می گیرن ...وجود اون اکمامزاده نیست ...علتش اون دعاست و دل پاک کشی که دعا می کنه ...وقی کسی به یه نیت پاک به درختچه بغال اون سنگ گره می زنه ...که من خودم شخصا این کارو بیهوده میدونم....ولی خوب واسه کسی که این کارو می کنه با اون دل پاک خوب خدا هم دلارو می بینه نه ظاهرو ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد